ابن حسین درگزینی، ملقب به حسام الدین همدانی. ساکن قسطنطنیه و متخلص بسحابی شاعر صوفی. درگذشتۀ 971 هجری قمری او راست: تدبیرالاکسیر و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 289)
ابن حسین درگزینی، ملقب به حسام الدین همدانی. ساکن قسطنطنیه و متخلص بسحابی شاعر صوفی. درگذشتۀ 971 هجری قمری او راست: تدبیرالاکسیر و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 289)
دهی است جزء دهستان پلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان در هشت هزارگزی جنوب خاوری رودسر، سر راه شوسۀ رودسر به شهسوار. جلگه و معتدل ومرطوب است. 268 تن سکنۀ گیلکی فارسی زبان دارد. آب آن از پلرود و محصول آن برنج است. به این آبادی حسنک سرا نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان پلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان در هشت هزارگزی جنوب خاوری رودسر، سر راه شوسۀ رودسر به شهسوار. جلگه و معتدل ومرطوب است. 268 تن سکنۀ گیلکی فارسی زبان دارد. آب آن از پُلرود و محصول آن برنج است. به این آبادی حسنک سرا نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
خوش تدبیری: وی که سلیمانیست بازآید بدین کار و با وی خلعتی باشد از حسن رأی امیرالمؤمنین که مانند آن به هیچ روزگار کس را نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 294). کسری گفت: ای بزرجمهر چه هزار کرامات و مراتب که آن را نه از حسن رأی ما بیافتی. (تاریخ بیهقی ص 340). از حسن رأی ما خلقت و ولایت یافتند و بیارامیدند و مقدمی بخدمت درگاه خواهد آمد. (تاریخ بیهقی ص 501). گفت حسن رأی و صدق رعایت پادشاه مرا از مال مستغنی کرده است. (کلیله و دمنه)
خوش تدبیری: وی که سلیمانیست بازآید بدین کار و با وی خلعتی باشد از حسن رأی امیرالمؤمنین که مانند آن به هیچ روزگار کس را نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 294). کسری گفت: ای بزرجمهر چه هزار کرامات و مراتب که آن را نه از حسن رأی ما بیافتی. (تاریخ بیهقی ص 340). از حسن رأی ما خلقت و ولایت یافتند و بیارامیدند و مقدمی بخدمت درگاه خواهد آمد. (تاریخ بیهقی ص 501). گفت حسن رأی و صدق رعایت پادشاه مرا از مال مستغنی کرده است. (کلیله و دمنه)
ابن عبدالله بن مرزبان نحوی اصلش ازسیراف، مکنی به ابوسعید از بلاد فارس بود و در عمان فقه آموخت و به بغداد متولی قضا گشت و همانجا در 368هجری قمری درگذشت. وی معتزلی بود و با مزد نویسندگی زندگی می گذرانید. او راست: ’اخبار النحویین البصریین’، ’صنعهالشعر’، ’البلاغه’، ’شرح المقصوره’ و ’شرح کتاب سیبویه’. (وفیات الاعیان) (نزهه الالباب) (روضات الجنات ص 218) (زرکلی چ 1 ص 228) (هدیه العارفین ج 1 ص 271)
ابن عبدالله بن مرزبان نحوی اصلش ازسیراف، مکنی به ابوسعید از بلاد فارس بود و در عمان فقه آموخت و به بغداد متولی قضا گشت و همانجا در 368هجری قمری درگذشت. وی معتزلی بود و با مزد نویسندگی زندگی می گذرانید. او راست: ’اخبار النحویین البصریین’، ’صنعهالشعر’، ’البلاغه’، ’شرح المقصوره’ و ’شرح کتاب سیبویه’. (وفیات الاعیان) (نزهه الالباب) (روضات الجنات ص 218) (زرکلی چ 1 ص 228) (هدیه العارفین ج 1 ص 271)
ابن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی. معاصر شیخ صدوق (متوفی 381 هجری قمری) و استاد شیخ مفید (متوفی 413 هجری قمری). او راست: ’تحف العقول فیماجاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول’ که در 1303 هجری قمری در ایران با منتخب کشف المحجۀ ابن طاوس چاپ شده و سپس در 1380 هجری قمری مجدداً در تهران طبع شده است. رجوع به حرانی و ذریعه ج 3 ص 400 و ج 4 ص 431 شود
ابن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی. معاصر شیخ صدوق (متوفی 381 هجری قمری) و استاد شیخ مفید (متوفی 413 هجری قمری). او راست: ’تحف العقول فیماجاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول’ که در 1303 هجری قمری در ایران با منتخب کشف المحجۀ ابن طاوس چاپ شده و سپس در 1380 هجری قمری مجدداً در تهران طبع شده است. رجوع به حرانی و ذریعه ج 3 ص 400 و ج 4 ص 431 شود
حاج حسن خان طبیب فسایی فارسی شیرازی فرزند میر مجدالدین محمد (1237- 1316 هجری قمری). وی خود را از فرزندان علیخان مدنی، شارح صحیفۀ سجادیه، میشمرده. او راست: فارسنامۀ ناصری که در 1313 هجری قمری چاپ شده است. (ذریعه) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص ’سح = 68’) (از سعدی تا جامی) (سبک شناسی ج 3 ص 366)
حاج حسن خان طبیب فسایی فارسی شیرازی فرزند میر مجدالدین محمد (1237- 1316 هجری قمری). وی خود را از فرزندان علیخان مدنی، شارح صحیفۀ سجادیه، میشمرده. او راست: فارسنامۀ ناصری که در 1313 هجری قمری چاپ شده است. (ذریعه) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص ’سح = 68’) (از سعدی تا جامی) (سبک شناسی ج 3 ص 366)
ابن محمد علی بن حسین بن محمود بن محمدامین بن پیر احمد کجایی نهمی کهندمی گیلانی. متولد 1203 هجری قمری او راست: ارشاد المتعلمین که در 1245 هجری قمری نگاشته. (ذریعه ج 1 ص 519)
ابن محمد علی بن حسین بن محمود بن محمدامین بن پیر احمد کجایی نهمی کهندمی گیلانی. متولد 1203 هجری قمری او راست: ارشاد المتعلمین که در 1245 هجری قمری نگاشته. (ذریعه ج 1 ص 519)